تمام حرف های نگفته ام

میبینی چقد رااااحت زندگیامون اینجا تبااااه میشه؟؟؟میبینی هرچقدر جون میکنیم و زحمت میکشیم در عرض یک چشم بهم زدن نیست و نابود میشه؟؟؟قیمت یورو که دیگه همه میدونن... نمیدونم الان دقیق چقدر شده، ولی فردا حتما از ۴۲ هم بیشتر میشه...اون روزی که من شروع کردم برای مهاجرت قیمت یورو حدود ۱۵ تومن بود، و تمکنی که من نیاز داشتم چیزی حدود ۱۳۰ تومن... دقت کن برای رفتن آلمان درس خوندن و زندگی کردن فقط ۱۳۰ میلیون تومن نیاز بود... اینکه زندگیم از جهنم تبدیل به بهشت بشه...و حالا چی؟؟؟ بعد از این همه تلاش... زحمت کشیدن... زبان خوندن... امتحان دادن، قبول شدن با بهترین نمره‌ای که حتی فکرش رو نمیکردم...بنا به دلایلی نشد تمکن رو کامل کنم توی این چند سال... و یورو شده چقدر؟؟ ۴۲ هزار تومن... و تمکن مورد نیاز چقدر شده؟ حدود ۵۰۰ میلیون...خب ما دونفریم، من و خواهرم... یه مقدار از تمکن مونده که...چی بگم؟... مگه خانواده چقدر میتونه ما رو ساپورت کنه...لقمه‌ای که برداشتم یه دفعه بزرگتر از دهنم شد... میتونستم برم... اما نمیتونم...میبینی؟؟؟ این آرزوم بود که دود شد و رفت هوا... این تمام زحمتایی بود که توی این سالها کشیده بودم...خیلی غمگین و ناراحتم...من همه زحمت و تلاش خودمو کردم... بهترین خودمو ارائه دادم... اما خب...مثل همیشه نشد... نمیشه... هیچ توی زندگی به خواسته و آرزوم نرسیدم...اینم از نتایج زندگی کردن توی ایران... برنامه‌ریزی میکنی، زحمت میکشی، با انگیزه جلو میری... یک دفعه بوووووومهمه چی بگا میره تمام حرف های نگفته ام...

۳۲ سال شد... چقد زمان سریع میگذره... چقدر سریع!!... تمام حرف های نگفته ام...

اونقدر پرم از حرف که دیگه نمیشه نوشت... فقط اینکه خسته‌ام... از این همه حرف و تنهایی... تمام حرف های نگفته ام...